معنی اثری از همینگوی

خورشید همچنان می درخشد

خورشید همچنان می‌درخشد

سه داستان و ده شعر
در زمان ما
مردان بدون زنان
برنده هیچ نمی‌برد
خورشید همچنان می‌دمد
وداع با اسلحه
مرگ در ساعت یک بعدازظهر
تپه‌های سبز آفریقا
داشتن و نداشتن
ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه
زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند
بهترین داستان‌های جنگ تمام زمان‌ها
در امتداد رودخانه به سمت درخت ها
پیرمرد و دریا
مجموعه اشعار
شکست ناپذیر
پاریس جشن بیکران
عیش مدام
ضیافت سیار
با نام ارنست همینگوی
داستان‌های کانزاس سیتی استار
جزایر در طوفان
باغ عدن (رمان ناتمام)
حقیقت در اولین تابش
تابستان خطرناک
برف های کلیمانجارو

باغ عدن، برنده هیچ نمی برد، پیرمرد و دریا، تابستان خطرناک، تپه های سبز آفریقا، جزایر در طوفان، حقیقت در اولین تابش، خورشید طلوع هم می کند، داشتن و نداشتن، در زمان ما، زنگ ها برای که به صدا در می آیند، عید متغیر، کلبه سرخپوستان، مردان بدون زنان، مردم در جنگ، مرگ در بعدازظهر، وداع با اسلحه

باغ عدن، برنده هیچ نمی برد، پیرمرد و دریا، تابستان خطرناک، تپه های سبز آفریقا، جزایر در طوفان، حقیقت در اولین تابش، خورشید طلوع هم می کند، داشتن و نداشتن، در زمان ما، زنگ ها برای که به صدا در می آیند، عید متغیر، کلبه سرخ پوستان، مردان بدون زنان، مردم در جنگ، مرگ در بعدازظهر، وداع با اسلحه

کلبه سرخپوستان

باغ عدن، برنده هیچ نمی برد، پیرمرد و دریا، تابستان خطرناک، تپه های سبز آفریقا، جزایر در طوفان، حقیقت در اولین تابش، خورشید طلوع هم می کند، داشتن و نداشتن، در زمان ما، زنگها برای که به صدا در می آیند، عید متغیر، کلبه سرخپوستان، مردان بدون زنان، مردم در جنگ، مرگ در بعدازظهر، وداع با اسلحه

داشتن و نداشتن

ارنست

برنده نوبل ادبیات در سال 1954 میلادی

سیلاب های بهاری

آن طرف رودخانه

پاریس جشن بیکران

برنده سهمی ندارد

انسان برای پیروزی آفریده شده است؛ او را می توان نابود کرد، اما نمی توان شکست داد.

تو برای برآورده شدن آرزوی خودت بکوش و بگذار دیگران هم به آرزوی خود برسند.

زنها جنگ را شروع می کنند و مردها آن را ادامه می دهند.

هر کس در دنیا باید یکی را داشته باشد که حرفهای خود را به او بزند؛ آزادانه و بدون رودربایسی و خجالت. به راستی انسان از تنهایی دق می کند.

ستاره ی بخت هیچ کس شوم نیست؛ این ما هستیم که آسمان را بد تعبیر می کنیم.

تنها شجاعت است که انسان را از نادانی زندگی و خواری مرگ می رهاند.

هیچ گلی عطر، رنگ و زیبایی مادر را ندارد.

860